شنبلیله
دیابت ای اشک سرازیر تو آغاز وضوها یک آه شده مرهم اعماق گلوها چشمان تو چون برکه ای آرام و سبکبال انگار فراهم شده آرامش قوها در پهنه ی آغوش تو گرم است شب سرد بی تو به سرم ریخته آوار پتوها لبهای تو شد عامل بیماری قندم بیهوده به من گفت طبیبم که بگو : ها !! با شعر دوباره شده ام مست ، کجایی ؟ " تَمَّت غزلی واعطشا هاتِ صَبوحا " سپاس
نوشته شده در شنبه 90/4/4ساعت
9:4 عصر توسط محسن جعفرزادگان نظرات ( ) |
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |